اقتصاد اعراب جاهلیمهمترین فعالیتهای اقتصادی شبه جزیره عربستان کشاورزی و دامپروری بود. به جهت عبور خطوط بازرگانی از عربستان، اعراب نیز پا به عرصه تجارت نهادند و توانستند به موفقیتهای چشمگیری دست یابند. ۱ - کشاورزی در عربستاناز آن جایی که شبه جزیره عربستان از آب و هوای خشک و بیابانی برخوردار میباشد و از حیث نزولات آسمانی و نیز جریان آبهای سطحی بشدت در تنگنا بوده و هست؛ طبیعتا نباید کشاورزی پر رونقی را از آن انتظار داشت؛ اما مناطقی در جنوب و شرق جزیرةالعرب، مانند: یثرب و خیبر و طائف وجود داشت که به جهت فراوانی آب بنیان ثروتشان بر کشاورزی استوار بود. متاسفانه؛ از مراجع مکتوب جاهلی، خبر چندانی از کشت و زرع و تفصیل آن در عربستان بهدست ما نرسیده است؛ اما آنچه که از منابع بهدست میآید، این است که یمن عکس حالا، سرزمینی آباد بوده و به جهت کثرت درختان و میوهها و کشت زارهایشان به «خضرا» معروف بوده است. [۱]
حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۰۳۵.
ادویه و حبوبات و قارچ و نیز درختان نخل و انگور و دیگر درختان میوه، عمدهترین محصولات زراعی یمن را، تشکیل میداد. [۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۷۶.
در منطقه حجاز و یمامه، به جهت برخورداری از آب فراوان، در آن روزگار «از همه جا سرسبزتر و آبادتر و حاصلخیزتر بود و همه نوع میوه و باغهای شگفت و قصور بلند در آن وجود داشت.» [۳]
طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ چهارم، ج۲، ص۵۴۵.
از حیث کثرت درختان خرما، یمامه در حجاز نظیر نداشت. [۴]
اصطخری، محمد بن ابراهیم، مسالک و ممالک، کتاب خانه صدر، ص۱۹.
وادیهای عرض و منطقه قران نیز که از توابع یمامه بهشمار میآمدند، نیز مملو از درختان خرما بودند. [۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۹.
در شمال یثرب نیز به برکت چشمههای پر آب و فراوانی آب، درختان نخل و زراعت بهعمل میآمد. در منطقه جوف و نیز مناطق سهگانه مهم یثرب یعنی عقیق، بطحان و قناه، همچنین، اطراف یثرب بهخاطر وجود قناتهای پر آب، علاوه بر زراعت، نخل نیز بعمل میآمد. [۶]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۴۱.
طائف هم با درختان میوه انبوهش، تأمین کننده اصلی میوه مکه بهشمار میآمد. [۷]
اصطخری، محمد بن ابراهیم، مسالک و ممالک، کتاب خانه صدر، ص۱۱۹.
از باغات وسیع انگور طائف، مویز و کشمش حاصل میآمد که به سواحل مدیترانه تجارت میشد. [۸]
اصطخری، محمد بن ابراهیم، مسالک و ممالک، کتاب خانه صدر، ص۱۱۹.
«نجد» هم بهخاطر فراوانی آب، دارای درختان میوه و زمینهای مزروعی بسیار بود. [۹]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۹.
در شرق عربستان، هجر و احساء و مناطق تابعهشان، از مناطق عمده کشاورزی بشمار میآمدند که در آن انواع سبزیجات و درختان میوه و نخل حاصل میشد. [۱۰]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۴۴.
[۱۱]
اصطخری، محمد بن ابراهیم، مسالک و ممالک، کتاب خانه صدر، ص۱۱۹.
مناطق قطر و کاظمه و مرائض نیز از دیگر نقاط عمده کشاورزی در شرق به شمار میآمدند. [۱۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۴۴.
در عمان نخل زیاد بود و درختان موز و انار و میوه درخت سدر در حد وفور یافت میشد. [۱۳]
اصطخری، محمد بن ابراهیم، مسالک و ممالک، کتاب خانه صدر، ص۲۵.
۲ - دامداری اعرابعلاوه بر پرورش انواع دام و طیور در یمن، اعراب بدوی تهامه و نجد و نفود و شام و دهناء و بحرین نیز به شبانی میزیستند. [۱۴]
ضیف، شوقی، عصرجاهلی، ترجمه علیرضا زکاوتی قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، ص۸۸.
شتر عمده دامی بود که به جهت سازگاریاش با محیط خشک صحرا در سراسر عربستان اقبالی عمومی داشت.۳ - تجارت در میان مردم شهرنشینتجارت در میان مردم شهرنشین، بسیار وسیعتر و گستردهتر از اعراب بادیهنشین بود، چرا که تجارت با مردم جزیرهالعرب و کشورهای بزرگ اطراف و نیز دیگر سرزمینهای دور و نزدیک را در برمیگرفت. در این میان یمنیها بهعنوان اولین شهرنشینان شبه جزیره که در صنایع و علوم و فنون تجاری نیز تبحری تام داشتند. پیشتاز این تجارت در سطح وسیع آن بودند. آنان با تشکیل اولین دولتهای عربی در منطقه، در توسعه تجارت کوشیدند. [۱۵]
فروخ، عمر، تاریخ الجاهلیه، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ اول، ۱۹۶۴، ص۶۶.
آنها از حاصلخیزی زمین، نزدیکی به دریا و محل ممتاز آن بر سر راه هند که مایه پیشرفت این سرزمین را فراهم میآورد، حداکثر بهره را بردند.۳.۱ - بحریه اعراب جاهلیاز تجارت بحریه اعراب جاهلی چندان اطلاعی در دست نیست؛ اما شواهد و قراین بهدست آمده نشانگر آن است که یمنیها قرنهای متمادی در قبل و بعد میلاد بر تجارت منطقه سیادت داشتند؛ اما رفته رفته تجارت دریایشان مغلوب برتریهای ناوگان دریایی روم و یونان گردید، [۱۶]
حتی، فلیپ، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تبریز، محمد باقر کتابچی، ج۱، ص۷۶.
و از آن پس تجارتهای دریایی بیشتر از سوی دریانوردان رومی و یونانی و نیز دریانوردان هندی و ایرانی صورت میگرفت. [۱۷]
حتی، فلیپ، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تبریز، محمد باقر کتابچی، ج۱، ص۷۶.
۳.۲ - دولتهای یمنیدولتهای یمنی از طریق خشکی از راه یمن تا شام را در امتداد سواحل غربی شبه جزیره میپیمودند، راهی که از مکه و پترا میگذشت و در انتهای شمالی به جانب مصر و شام و عراق منشعب میگردید و در راه شام در نزدیک غزه به دریا میرسید. [۱۸]
حتی، فلیپ، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تبریز، محمد باقر کتابچی، ج۱، ص۶۵.
راه کاروانرو حضرموت که به لحاظ تجارت کندر و بخور ثروتمند شده بود، به مارب میرسید و از آن جا به شاهراه بزرگ تجاری میپیوست؛ [۱۹]
حتی، فلیپ، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تبریز، محمد باقر کتابچی، ج۱، ص۶۵.
اما در شرق شبه جزیره وجود بندرگاههای بزرگ و مهمی چون مسقط، کماکان تجارت دریایی اعراب را فعال نگه داشته بود.کشتیهای این بندر از طریق خلیجفارس تا بابل پیش میرفتند و طلا و قصدیر و چوبهای خوب و عاج و صندل و ادویه و پنبه و انواع عطرها را به آنجا تجارت میکردند. [۲۰]
عنان، زید بن علی، تاریخ یمن، مطبعه سلفیه، ص۷۶.
اعراب شرق شبه جزیره علاوه بر طریق بحری راهی را در امتداد سواحل خلیجفارس و دریای عمان میپیمودند و از آنجا کالا به عراق میفرستادند. [۲۱]
حتی، فلیپ، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تبریز، محمد باقر کتابچی، ج۱، ص۳۳۳.
۳.۳ - اعراب جنوبیاعراب جنوبی در تورات و کتب یونان و روم بلادی ثروتمند معرفی شدند که قافلههایشان طلا و نقره و چوبهای ذیقیمت را به بلاد شام و آشور و عراق تجارت میکردند. در این کتب ذکر شده که یمنیها ظروف و مصنوعات طلایی و نقرهای و در و پنجرههای مرصع از عاج و طلا و نقره و دیگر سنگهای قیمتی و نیز عسل و شمعهای ساخته شده از موم را به شام تجارت میکردند. [۲۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۳۵.
عمده صادرات اعراب به خارج مواد خام بود که از بلاد عرب حاصل میآمد یا از افریقا و هند و ماوراء هند به عربستان میآمد. مهمترین این مواد، انواع عطرها و پوست بود. [۲۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۳۷.
عطرهایی که در بازار عرضه میشد، به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم میشد. این عطرها از سوی اعراب جنوبی به شام و مصر و عراق و نیز در مناطق عربی از جمله خود یمن توزیع میشد. عطرها با انواع متعددش از اشجاری حاصل میآمدند که بعضی از آنها از هند و افریقا وارد میشد و از مصر و شام به عراق صادر میشد. [۲۴]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۳۷.
بخور و لباسهای خوشبو نیز از پر ارزشترین کالاها بودند. [۲۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۳۷.
بخور در معابد و منازل استفاده میشد که خود چند نوع بود هندی و ظفاری و.... مشک و نوعی گیاه دارویی که در تلخی همچون گیاه صبر بود برای استفاده در معابد به مصر تجارت میشد. [۲۶]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۳۷.
انواع دارچینهای چینی و هندی و سیلانی از جزیره سیلان به یمن تجارت میشد که مطاعی با ارزش در تجارت محسوب میشد. [۲۷]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۳۷.
یمنیها جمیع ممالک افریقای شرقی را میشناختند و به آنجا کالا عرضه میکردند، [۲۸]
عنان، زید بن علی، تاریخ یمن، مطبعه سلفیه، ص۷۷.
و ادویه، منسوجات، شمشیر هندی، حریر چینی، برده، بوزینه، عاج، طلا و پر شترمرغ از حبشه وارد میکردند و به بازار اروپا میرساندند. [۲۹]
حتی، فلیپ، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تبریز، محمد باقر کتابچی، ج۱، ص۶۴.
آنها بهقدری در تجارت چیرهدست و ماهر بودند که هردوت میپنداشته که «از همه عربستان بوی عطر برمیخیزد و بخور و مر و فلوس و دارچین و کندر از آنجا میآید.» [۳۰]
هردوت، تاریخ هرودت، ترجمههادی هدایتی، تهران، چاپخانه دانشگاه تهران، ۱۳۳۹، ج۳، ص۲۰۳- ۲۰۷.
۳.۴ - اعراب شرق عربستانعلاوه بر یمن، در شرق عربستان هم، تجار هجر و بحرین و دیگر اعراب شرق عربستان تجار قابلی بشمار میآمدند؛ [۳۱]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۱.
اما خبر چندانی بدست ما نرسیده میدانیم که عمان یکی از بزرگترین و توانگرترین بازرگانی جهان را دارا بوده است. [۳۲]
ناشناخته، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ترجمه میرحسین شاه، تصحیح مریم میراحمدی و غلامرضا و رهرام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۴۳۰.
۳.۵ - مکهدر حجاز، مکه شهر بازرگانی بزرگی بهشمار میرفت. [۳۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۱.
بسیاری از مردم مکه از ممر تجارت میزیستهاند. از راههای تجاری آنها، نخست، طریق معروف جنوب به شمال بود، دیگری از سمت شمال به خیبر و از وسط صحرا وادیالرمه و بعد به حیره میرسید. [۳۴]
ضیف، شوقی، عصرجاهلی، ترجمه علیرضا زکاوتی قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، ص۸۶.
کاروانهای مکی از یمن و سواحل اقیانوس هند و شرق افریقا، سقز و عطریات و بخور و پوست و جامههای نفیس عدنی و ادویه هندی و صمغ و عاج و برده آفریقایی و از طائف مویز و کشمش و از معادن بنیسلیم طلا به سواحل مدیترانه تجارت میکردند و از آنجا اسلحه و گندم و روغن و شراب و پارچههای پنبهای و کتانی و ابریشمی بر میگرداندند. [۳۵]
ضیف، شوقی، عصرجاهلی، ترجمه علیرضا زکاوتی قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، ص۸۷.
مهمترین کالای تجارت قریش، پوست دباغی شده بود. [۳۶]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۰۷.
نقره هم از مهمترین کالاهایی بود که به شام تجارت میشد. [۳۷]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۰۸.
عمدهترین کالایی که تجار مکی از شام به مکه تجارت میکردند، روغن بود. [۳۸]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۲۹۳.
قریش در مکه اجتماعات و بازارگاههایی مانند عکاظ برپا نمود. [۳۹]
ضیف، شوقی، عصرجاهلی، ترجمه علیرضا زکاوتی قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، ص۸۷.
قبایل شمال و جنوب غربی برای تجارت به همراه قبایل نجد در این بازار جمع میشدند و راههای تجاری یمن و شام و خلیجفارس و بابل از آن میگذشت. [۴۰]
دائرة المعارف اسلامی، بیروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۳۸۲.
این بزرگترین بازار عرب، در نزدیک عرفات از نیمه ذیالقعده تا آخر این ماه تشکیل میشد. [۴۱]
قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت، دارصادر، ص۸۵.
[۴۲]
ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، روائع التراث العربی، ج۱، ص۱۲۹.
[۴۳]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۵۰.
مردم در منازلی که هر قبیلهای برای خود بنا کرده بود، وارد میشدند و به خرید و فروش میپرداختند بعد به مجنه رفته، [۴۴]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۵۰.
ده روز در آن بازار بودند و چون هلال ذیالحجه را مشاهده میکردند به ذیالمجاز رفته و هشت شب را در آنجا میماندند. سپس روز ترویه از ذیالمجاز به عرفه میرفتند. [۴۵]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۵۰.
۳.۶ - دیگر بازارهای عربستاندیگر بازارهای عربستان، دومةالجندل در شمال نجد، [۴۶]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
بازار خیبر، بازار حیره، [۴۷]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
بازار حجر در یمامه، [۴۸]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
بازار ریاء یا دباء [۴۹]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
و صحار در عمان بودند. [۵۰]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
بازار ریاء که در آخرین روز ماه رجب دایر میشد، بازار بزرگی بود که با خارجیان معامله صورت میگرفت.تجار هند و سند و چین قصد این بازار را میکردند و در آنجا به معامله میپرداختند. [۵۱]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۷۶.
بازار صحار نیز که در اول رجب برقرار میشد، به لباسهایش معروف بود. [۵۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۷۶.
[۵۳]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
بازار مشقر در هجر [۵۴]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
و بازار شحر [۵۵]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۴۹.
و بازار رابیه در حضرموت، [۵۶]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۵۰.
بازار نجران و بازار صنعا [۵۷]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۵۰.
و نیز بازار عدن [۵۸]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۴، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۵۰.
که در اولین روز ماه رمضان دایر میشد و از آنجا عطریات به دیگر نقاط فرستاده میشد، از دیگر بازارهای معروف اعراب جاهلی بود.یثرب نیز از مراکز عمده تجاری در عربستان بشمار میآمد. [۵۹]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۱۶.
از معادن مهم این شهر، سنگ فسان بود که شهرتی جهانی داشت. [۶۰]
ناشناخته، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ترجمه میرحسین شاه، تصحیح مریم میراحمدی و غلامرضا و رهرام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۴۴۶.
بازار عمده این شهر «فلج» نام داشت که بازار بنینزار و یمنیها بود. [۶۱]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۱۶.
در این شهر علاوه بر راههای تجاری بزرگ، راه تجاری دیگری بین مکه و یثرب برقرار شده بود و مردم این دو شهر در آنجا داد و ستد میکردند. [۶۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة، بغداد، چاپ اول، ۱۹۷۰، ص۳۰۸.
۴ - دیگر فعالیتهای اقتصادیراهزنی، شکار [۶۳]
ضیف، شوقی، عصرجاهلی، ترجمه علیرضا زکاوتی قراگوزلو، تهران، امیرکبیر، ص۹۰.
و ماهیگیری در سواحل دریا و صید مروارید در سواحل دریای عمان و خلیج فارس [۶۴]
ناشناخته، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ترجمه میرحسین شاه، تصحیح مریم میراحمدی و غلامرضا و رهرام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص۴۳۸.
[۶۵]
اصطخری، محمد بن ابراهیم، مسالک و ممالک، کتاب خانه صدر، ص۲۵
را، میتوان از دیگر فعالیتهای اقتصادی مردم منطقه برشمرد.۵ - پانویس
۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «اقتصاد اعراب جاهلی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۲/۱۰. |